بسم الله الرحمن الرحیم
نقد کتاب دجال بصره- مقدمهی چهارم
در شمارهی قبل توضیح دادیم که حدیثی که در مورد دجالی از دِجلهی بصره بوده به مکان جغرافیاییای غیر از بصرهی کنونی دلالت دارد و گفتیم در برخی روایات از خود بصره نام برده شده است، مانند روایت زیر:
نقد کتاب دجال بصره- مقدمهی چهارم
بصره چند دجال خواهد
داشت؟
در شمارهی قبل توضیح دادیم که حدیثی که در مورد دجالی از دِجلهی بصره بوده به مکان جغرافیاییای غیر از بصرهی کنونی دلالت دارد و گفتیم در برخی روایات از خود بصره نام برده شده است، مانند روایت زیر:
در روایتی که از سید بن طاووس در ملاحم و فتن ص ۲۶۶ از امام جعفر صادق علیهالسلام وارد
شده است که فرمودند: «براي ما در شهر بصره مصيبت بزرگي خواهد بود»، و اين را
اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام فرمود: و داستان خروج «علي بن محمد» صاحب
زنج، و ديگران را يادآور شد و سپس فرمود:
«پایتخت حکومت به زوراء (بغداد) برمی گردد و امور با شوری و انتخابات
برگزار میشود، هرکس که بر چیزی مسلط شود، آن را انجام میدهد، پس دراین زمان خروج
سفیانی است که در زمین نه ماه در زمین مسلط میشود و مردم را با بدترین عذابها میکشد،
پس وای بر مصر و وای بر واسط، گویا به واسط و خبر رسانی که در آن خبر میرساند، می
نگرم و ودراین زمان خروج سفیانی است و غذا کم میشود و مردم قحطی زده میشوند و
باران کم میشود پس زمینی نمی روید و آسمانی باران نمی بارد، سپس مهدی هدایتگر و
مهتدی، که پرچم را از عیسی پسر مریم تحویل میگیرد، خروج میکند، سپس دجال خروج میکند،
بعد از آن دجال از میسان که در نواحی بصره است، خروج میکند».
این روایت را چگونه توضیح میدهیم:
- حالت اول: اگر این حوادث را به سالهای اخیر و سقوط رژیم صدام برگردانیم، پس منظور
از بصره، بصرهی کنونی است و منظور از میسان هم که مشخص هست و باید منتظر خروج فردی
کذاب از این ناحیه بود؛ که طبق روایات موظف به شناخت باطل نیستیم برای اتصال به
حق. و البته شاید حیدر مشتّت که از خروجکنندگان بر سید احمد الحسن بود و به دروغ
ادعای یمانی بودن کرد، مصداق این دجال باشد که متولد همین منطقه (العماره) است.
- حالت دوم: اگر مصداق این را به سالهای اخیر بازنگردانیم، صاحب زنج، را میتوان مصداق دجالی دانست که از این منطقه
برخاست و بر این منطقهی گسترده بین بصره و
واسط تسلط پیدا کرد؛ و ادعا کرد که علوی (از نسل امام علی عليهالسلام و از سادات)
است.
و نهایتاً فرض کنیم اصلاً در روایتی آمده باشد که
دجالی از منطقهی بصرهی کنونی خروج خواهد کرد، آیا هر کسی از آنجا بیاید، دجال
است؟
اولاً این که این "عقیده" که "حتما" دجالی از بصره
خواهد آمد باید با روایات متواتر اثبات شود (من باب الزام – یعنی پایبند بودن به آن چیزی که خود آن را قبول دارند؛ و
معتقدان به علم رجال قائلند که عقیده فقط از آیات محکم یا روایات متواتر حاصل میشود
که درست هم هست)
پس از این روایت که به زعم ایشان به لحاظ سندی ضعیف است و
از طرق عامه (اهل سنت) رسیده است، نمیتوان "عقیده"ای را دریافت کرد.
در ثانی از جهت محتوای حدیث، فرض کنیم در حدیث اشاره شده باشد که
از بصرهی کنونی، دجالی خواهد آمد، پس این به آن معنا نیست که هر صاحب دعوتی از بصره آمد، او را متهم
کنیم که او همان دجال است؛ آن هم فقط به این دلیل که گفته شده دجالی از بصره خروج
خواهد کرد.
زیرا هر کسی که بخواهد حکم کند که هر صاحب دعوتی از بصره، دجال است باید دلیلی عقلی و منطقی
برای آن داشته باشد. زیرا مثلاً در روایت داریم که (برحذر باشید از دجالهایی از فرزندان فاطمه سلاماللهعلیها. پس همانا
از فرزندان فاطمه دجالهاست)؛ آیا
این به این معنی است که هر فردی از فرزندان ایشان، دجال است؟!! معلوم است که چنین
نیست و از حدیث این برداشت نمیشود.
یعنی در متن روایت سور عام به کار
نرفته (که آمده باشد "هر" فردی) بلکه، اشاره دارد به این که "کسی هست" که چنین خواهد بود.
پس این روایت به تنهایی نمیتواند
منجر به این شود که هر صاحب دعوتی را که از بصره میآید باطل و دجال بدانیم.
و گفته شد که مصادیقی تا به حال
داشته است (صاحب زنج و حیدر مشتّت)، و برای اثبات حقانیت کسی، چیزهایی بیش از مکان خروجش باید مورد اثبات و
بررسی قرار گیرد؛ چه بسا در طول تاریخ منتظران فرستادههای الهی به دلیل این که ایشان
از جایی که مورد انتظار بود، نیامدند، آنها را تکفیر کردند.
مانند عیسی علیه السلام
که از ناصریه آمد و یهودیان قوم منتظر ظهور منجی از بیت لحم بودند و به این دلیل
او را تکذیب کردند و در روایت هست که امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: آنها
مهدی علیه السلام را از جایی جستجو میکنند که به آن نمیرسند، در حالی که او از
جایی که خود میخواهد به سوی آنها میآید (بحار الانوار، ج۵۲ ص۱۸۷)؛ و هر گاه منتظرش باشید از سمتی بیاید و
از سمت دیگر آمد او را انکار نکنید (الامامة و التبصرة، ص 94).
و اگر یک نظر و عقیدهی شخصی است و
دلیلی قطعی برای آن ندارد، چگونه بار گمراهی سایر مردم، را میخواهد به دوش بکشد و
با برگزیدن چنین نامی برای کتاب خود، نهایت بیعدالتی را نشان داده است، و این که
آیا در محتوای کتاب خود به احادیث متقن و متواتر ارجاع داده یا نه، در شمارههای
بعدی بررسی خواهد شد، ان شاء الله.
والسلام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
ممنونم بابت مشارکتتون
(نظرات حاوی توهین پاک میشوند)