۱۳۹۶ آبان ۱۹, جمعه

اخبار انصار امام مهدی - 2


بسم الله الرحمن الرحیم
 
اخبار انصار امام مهدی - 2 
 
در شب تاسوعا به مجلس عزای انصار امام مهدی در پردیسان قم حمله می‌کنند (و همه‌ی قمی‌ها میدونند پردیسان منطقه‌ی طلبه‌نشین قمه... )،
و در جواب سوال مردم که چه خبره؟ برخی از این نیروهای امنیتی گفتن تعدادی داعشی گرفتیم! و برخی هم در جواب گفتند پارتی بوده :(
(پردیسان و پارتی!!!!)
 جالبه که از اون مجلس عزا فیلمبرداری هم کردند، اصلاً نیروهای امنیتی با دوربین روشن وارد منزل شدند؛ خب، اگه داعشی گرفتید یا پارتی بوده، فیلم رو نشون مردم بدید متوجه انحراف عقیده‌ی یاران سید احمد الحسن بشن و حجت به این همه مؤمن به دعوت ایشان (و به تعبیر شما منحرف و گول خورده) تموم بشه...
اگر هم این طوری نیست و اونجا فقط مجلس عزای امام حسین بوده که حقیقتا هم همین بوده، خب چرا حمله کردید؟ با چه جرأتی؟!!
آیا رهبری از این کارهای خودسرانه‌ی نیروهای امنیتی اطلاع دارن؟!

 
#برسد_دست_رهبری حتماً که #راه_حل_فقط_مهدی_است
 
برای فرجش دعا کنید، شیعیان یک‌صدا دعا کنید،
مسلمش را الان فرستاده، برسد به دست رهبری حتماً

وصیت کرده نبی اکرم، دوازده مهدی پس از مهدی،
اولین‌شان بود احمد، برسد به دست رهبری حتماً

خدایا چه گفته‌اند انصارش، به جز از وصیت و ز اسرارش،
قیامت جواب باید داد، برسد به دست رهبری حتماً
 
ز فاجعة قم بپرس شب تاسوعا، ز حمله به زنها ز بی‌حیایی‌ها،
ز دستگیری شیوخ و خانم‌ها، برسد به دست رهبری حتماً
 
مانده‌ای بین این دو راهی، بین آخرتی و دنیایی،
می‌کنم دعای عاقبت خیری، برسد به دست رهبری حتماً

 
و السلام علی من اتبع الهدی...
 
اصل شعر خیلی طولانی‌تر هست، می‌تونید برای خوندن متن کامل شعر به این لینک رجوع کنید.
 

 

۱۳۹۶ آبان ۱۸, پنجشنبه

اخبار انصار امام مهدی - 1

بسم الله الرحمن الرحیم
 



اخبار انصار امام مهدی علیه السلام- 1

معجزه‌ی اربعین 1439- مقابل موکب انصار امام مهدی علیه السلام

 لطفاً این فیلم رو ببینید. این فیلم مربوط به روز قدس نیست! این فیلم را عده‌ای در مسیر پیاده‌روی اربعین گرفته و ارسال کردند:
 پرچم رژیم غاصب صهیونیستی سوخت،
 ولی ستارة مقدس حضرت داوود علیه السلام نسوخت.

بعد از استقبال گستردة مردم از دعوت یمانی آل محمد علیهم السلام در موکب ۵۱۹ و بیعت با وصی و فرستادة امام زمان علیه السلام، عده‌ای از کسانی که متعصبانه و جاهلانه از این استقبال ناراحت بودند، روبروی این موکب اقدام به آتش زدن پرچم رژیم صهیونیستی کردند که به زعم خود این دعوت را به این رژیم سفاک مرتبط نشان دهند.

آیه‌ای روشن رخ داد برای کسانی که با چشمی باز به وقایع نگاه می‌کنند: پرچم رژیم غاصب صهیونیستی سوخت، ولی ستارة مقدس حضرت داوود علیه السلام نسوخت؛ چرا که این ستارة مقدس از نمادهایی است که قائم علیه السلام با آن می‌آید.

قائم با ستارة حضرت داوود علیه السلام خواهد آمد.
امام مهدی علیه السلام، خود در جواب سوال ابن مازيار از ايشان دربارة علامات خروجشان فرمودند: در سال فلان و فلان، دابة الارض بين صفا و مروه خروج كند در حالي كه عصاي موسي و خاتم سليمان در نزد اوست، مردم را به سمت محشر حركت می‌دهد (الغيبة الطوسي ص ۲۶۳).
و نیز امام علی علیه السلام فرمودند: امامی بر شما قیام می‌كند كه پیراهن آدم پوشیده و در دستش خاتم سلیمان و عصای موسی است (کافی ج ۵، ص ۳۲۱).
اما خاتم سلیمان چیست؟
خاتم سلیمان نقشی است متشكل از دو مثلث رو به بالا و رو به پائین كه اشاره به قوس صعود و قوس نزول دارد، این نقش را حضرت داوود بر روی سپر خود داشت، این نقش راز و رمز پیروزی آن حضرت در جنگ‌ها بود.
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: در آن، دو ستاره نقش بسته كه ستارهٔ داوود است (دارالسلام ج٣، ص ٢٠).
پس نتیجه می‌گیریم:
ستارة شش‌پر، از مواریث انبیا است كه حضرت مهدی علیه السلام وارث آن است ... و انتخاب آن به عنوان مهر و نماد سید احمد الحسن، «به انتخاب خدا بوده» (جواب المنیر، جلد ۲، س ۱۰۰، ق ۱۹) است.
 
چرا بدون هیچ عذر و حجتی، می‌خواهید امام زمان علیه السلام، طبق نظرات و تصورات شخصی شما ظهور و اقدام کند، نه طبق روایات؟!
 
#برسد_دست_رهبری  و طرفدارانش
که
#راه_حل_فقط_مهدی_است

 
برای اطلاع بیشتر از اتفاقات منتهی به ظهور و شرایط ظهور امام زمان علیه السلام به سایت انصار امام مهدی علیه السلام مراجعه کنید.
 
منتظر اخبار دیگری از انصار امام مهدی علیه السلام باشید
ادامه دارد...

 
 
 
 
 

۱۳۹۶ آبان ۱۷, چهارشنبه

نقد کتاب دجال بصره- 4

بسم الله الرحمن الرحیم

 نقد کتاب دجال بصره- مقدمه‌ی چهارم

بصره چند دجال خواهد داشت؟

در شماره‌ی قبل توضیح دادیم که حدیثی که در مورد دجالی از دِجله‌ی بصره بوده به مکان جغرافیایی‌ای غیر از بصره‌ی کنونی دلالت دارد و  گفتیم در برخی روایات از خود بصره نام برده شده است، مانند روایت زیر:
در روایتی که از سید بن طاووس در ملاحم و فتن ص ۲۶۶ از امام جعفر صادق علیه‌السلام وارد شده است که فرمودند: «براي ما در شهر بصره مصيبت بزرگي خواهد بود»، و اين را اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه‌السلام فرمود: و داستان خروج «علي بن محمد» صاحب زنج، و ديگران را يادآور شد و سپس فرمود:
«پایتخت حکومت به زوراء (بغداد) برمی گردد و امور با شوری و انتخابات برگزار می‌شود، هرکس که بر چیزی مسلط شود، آن را انجام می‌دهد، پس دراین زمان خروج سفیانی است که در زمین نه ماه در زمین مسلط می‌شود و مردم را با بدترین عذابها می‌کشد، پس وای بر مصر و وای بر واسط، گویا به واسط و خبر رسانی که در آن خبر می‌رساند، می نگرم و ودراین زمان خروج سفیانی است و غذا کم می‌شود و مردم قحطی زده می‌شوند و باران کم می‌شود پس زمینی نمی روید و آسمانی باران نمی بارد، سپس مهدی هدایتگر و مهتدی، که پرچم را از عیسی پسر مریم تحویل می‌گیرد، خروج می‌کند، سپس دجال خروج می‌کند، بعد از آن دجال از میسان که در نواحی بصره است، خروج می‌کند».
این روایت را چگونه توضیح می‌دهیم:
- حالت اول: اگر این حوادث را به سال‌های اخیر و سقوط رژیم صدام برگردانیم، پس منظور از بصره، بصره‌ی کنونی است و منظور از میسان هم که مشخص هست و باید منتظر خروج فردی کذاب از این ناحیه بود؛ که طبق روایات موظف به شناخت باطل نیستیم برای اتصال به حق. و البته شاید حیدر مشتّت که از خروج‌کنندگان بر سید احمد الحسن بود و به دروغ ادعای یمانی بودن کرد، مصداق این دجال باشد که متولد همین منطقه (العماره) است.
-  حالت دوم: اگر مصداق این را به سال‌های اخیر بازنگردانیم، صاحب زنج، را می‌توان مصداق دجالی دانست که از این منطقه برخاست و بر این منطقه‌ی گسترده بین بصره و واسط تسلط پیدا کرد؛ و ادعا کرد که علوی (از نسل امام علی عليه‌السلام و از سادات) است.
 
و نهایتاً فرض کنیم اصلاً در روایتی آمده باشد که دجالی از منطقه‌ی بصره‌ی کنونی خروج خواهد کرد، آیا هر کسی از آن‌جا بیاید، دجال است؟
اولاً این که این "عقیده" که "حتما" دجالی از بصره خواهد آمد باید با روایات متواتر اثبات شود (من باب الزام یعنی پایبند بودن به آن چیزی که خود آن را قبول دارند؛ و معتقدان به علم رجال قائلند که عقیده فقط از آیات محکم یا روایات متواتر حاصل می‌شود که درست هم هست)
پس از این روایت که به زعم ایشان به لحاظ سندی ضعیف است و از طرق عامه (اهل سنت) رسیده است، نمی‌توان "عقیده"‌ای را دریافت کرد.
در ثانی از جهت محتوای حدیث، فرض کنیم در حدیث اشاره شده باشد که از بصره‌ی کنونی، دجالی خواهد آمد، پس این به آن معنا نیست که هر صاحب دعوتی از بصره آمد، او را متهم کنیم که او همان دجال است؛ آن هم فقط به این دلیل که گفته شده دجالی از بصره خروج‌ خواهد کرد.
 
زیرا هر کسی که بخواهد حکم کند که هر صاحب دعوتی از بصره، دجال است باید دلیلی عقلی و منطقی برای آن داشته باشد. زیرا مثلاً در روایت داریم که (برحذر باشید از دجال‌هایی از فرزندان فاطمه سلام‌الله‌علیها. پس همانا از فرزندان فاطمه دجال‌هاست)؛ آیا این به این معنی است که هر فردی از فرزندان ایشان، دجال است؟!! معلوم است که چنین نیست و از حدیث این برداشت نمی‌شود.
یعنی در متن روایت سور عام به کار نرفته (که آمده باشد "هر" فردی) بلکه، اشاره دارد به این که "کسی هست" که چنین خواهد بود.
 
پس این روایت به تنهایی نمی‌تواند منجر به این شود که هر صاحب دعوتی را که از بصره می‌آید باطل و دجال بدانیم.
 
و گفته شد که مصادیقی تا به حال داشته است (صاحب زنج و حیدر مشتّت)، و برای اثبات حقانیت کسی، چیزهایی بیش از مکان خروجش باید مورد اثبات و بررسی قرار گیرد؛ چه بسا در طول تاریخ منتظران فرستاده‌های الهی به دلیل این که ایشان از جایی که مورد انتظار بود، نیامدند، آن‌ها را تکفیر کردند.
 
 
مانند عیسی علیه السلام که از ناصریه آمد و یهودیان قوم منتظر ظهور منجی از بیت لحم بودند و به این دلیل او را تکذیب کردند و در روایت هست که امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: آن‌ها مهدی علیه السلام را از جایی جستجو می‌کنند که به آن نمی‌رسند، در حالی که او از جایی که خود می‌خواهد به سوی آن‌ها می‌آید (بحار الانوار، ج۵۲  ص۱۸۷)؛ و هر گاه منتظرش باشید از سمتی بیاید و از سمت دیگر آمد او را انکار نکنید (الامامة و التبصرة، ص 94).
 
حال با وجود احادیث مبنی بر مکان ظهور فرستاده‌های الهی، کورانی با چه اطمینان و یقینی (مبتنی بر کدام حدیث متواتر) نام کتاب خویش را دجال بصره برگزیده است؟
و اگر یک نظر و عقیده‌ی شخصی است و دلیلی قطعی برای آن ندارد، چگونه بار گمراهی سایر مردم، را می‌خواهد به دوش بکشد و با برگزیدن چنین نامی برای کتاب خود، نهایت بی‌عدالتی را نشان داده است، و این که آیا در محتوای کتاب خود به احادیث متقن و متواتر ارجاع داده یا نه، در شماره‌های بعدی بررسی خواهد شد، ان شاء الله.
والسلام
 
 

۱۳۹۶ آبان ۱۶, سه‌شنبه

نقد کتاب دجال بصره - 3


بسم الله الرحمن الرحیم

نقد کتاب دجال بصره- مقدمه‌ی سوم

اصلا "دجال بصره" چیست و آیا چیزی به این اسم وجود دارد؟

 روایت‌هایی وجود دارد که سید بن طاووس آن را در کتاب ملاحم و الفتن نقل کرده است، که برخی افراد از این روایت -البته پس از تحریف آن- سوء استفاده کرده‌اند؛ بعد از اتمام توضیح خودتان قضاوت کنید که آیا شیخ علی کورانی نیز جزو ایشان هست یا خیر.

 روایت این‌چنین است:
أيها الناس الزموا الأرض من بعدي، و إياكم والشذاذ من آل محمد، فإنه يخرج شذاذ آل محمد فلا يرون ما يحبون لعصيانهم أمري ونبذهم عهدي، وتخرج راية من ولد الحسين تظهر بالكوفة، بدعامة الامية، ويشمل الناس البلاء ويبتلي الله خير الخلق، حتى يميز الخبيث من الطيب، ويتبرأ الناس بعضهم من بعض، ويطول ذلك حتى يفرج الله برجل من آل محمد، ومن خرج من ولدي فعمل بغير عملي وسار بغير سيرتي فأنا منه بريء، وكل من خرج من ولدي  قبل المهدي فإ نّا هو جزور، وإياكم والدجالين من ولد فاطمة فإن من ولد فاطمة دجالين، ويخرج دجال من دِجلة البصرة وليس مني وهو مقدمة الدجالين كلهم.
 
ابن طاووس گفت: ابوسهیل به ما گفت: محمد بن عبدالله بن عبدالعزیز گفت:
علی بن ابی طالب علیه‌السلام در کوفه خطبه خواند و فرمود:
ای مردم پس از من به زمین بچسبید و از عده‌‌ی قلیلی از آل محمد (ص) بر حذر باشید؛ زیرا که یک عده قلیلى از آل محمّد صلى اللَّه علیه و آله و سلم خروج می‌کنند ولى به علت مخالفت با امر من و پشت پا زدن به عهد من، به مقصود خود نخواهند رسید و بعضى از اولاد امام حسین علیه‌السلام براى کمک به امیّه ظهور می‌کنند و بلاء مردم را فرا خواهد گرفت و خدا بهترین خلق را مبتلا خواهد کرد تا اینکه خوبان از بدان ممتاز شوند، مردم از یک دیگر بیزارى می‌جویند، این بلاء طولانى خواهد شد تا اینکه خدا به وسیله‌ی مردى از آل محمّد صلى اللَّه علیه و آله براى آنها فرجى مرحمت کند. و هر کس از فرزندان من خروج کند، پس به غیر عمل من و به غیر رفتار من عمل و رفتار کرده است. پس من از او بیزار خواهم بود و هر کسى از فرزندان من قبل از ظهور مهدى (ع) خروج نماید، کشته خواهد شد. از دو دجّال از فرزندان حضرت فاطمه (س) بر حذر باشید؛ زیرا که از اولاد فاطمه (س) دو دجّال بوجود مى آید. دجّالى هم از «دجله‌ی بصره» خروج می‌کند که از نسل من نیست و او مقدمه‌ی همه‌ی دجّال‌ها است.

 برخی به عمد تحریف می‌کنند و می‌گویند: «دَجَلَة بصره»

در لغت کلمه‌ای که این چنین جمع بسته شود (بر وزن فَعَلَه) نداریم، [دَجَلَة: دجالان]،
کلمه‌ی دجال اگر بخواهد جمع بشود:
- یا باید جمع مکسر باشد که می‌شود: (دجاجله).
- و یا اینکه جمع مذکر سالم شود: (دجالون).

 پس منظور از «دجله‌ی بصره»، نمی‌تواند اسم شخص باشد.

اما درکتاب‌های جغرافیایی وشهرشناسی «دِجله‌ی بصره» معروف است و درباره‌ی آن سخن به میان آمده است که به «دِجله‌ی عوراء» نیز معروف است. چنانچه یاقوت حموی در معجم بلدان، جلد سوم، ص ۱۶۷ گفته است: دِجله‌ی بصره یا عوراء.

و نیز نویری در کتاب خود (نهایةالارب فنون الادب، ج۲ ص۲۶۹) آن را ذکر می‌کند که در زمان قباذ بن فیروز، سیلی رخ داد که در نتیجه جابه‌جایی در مجرای رودخانه‌ی دجله اتفاق افتاد که اسم (دجله‌ی عوراء) به آن اطلاق شد که همان دِجله‌ی بصره است. و می‌گوید مسافت بسیاری بین محل کنونی دجله و مجرای اصلی آن ایجاد شد. یعنی دجله‌ی عوراء و این مسافت به اسم بطن جوخی نامگذاری شد و آن بخشی از سرزمین فارس‌هاست که از توابع واسط است، تا اینجای سخن (سمت سوس) یعنی به سمت آن یا روبروی آن و سوس از توابع اهواز است و بین واسط و میسان است.
 
 
در این نقشه شهر واسط در شمال غربی بصره‌ی امروزی مشخص است.
 

در این نقشه موقعیت شهر سوس و کسکر نسبت به بصره‌ی کنونی مشخص است.
واضح است که (دجله‌ی بصره) در شهر بصره‌ی امروزی نیست و دلایل بسیاری بر این حقیقت تاکید می‌کند. به عنوان مثال وقتی حموی درباره شهر لَوبه سخن می‌گوید: (لوبه با فتحه وسپس سکون، و بای موحده: جایگاهی در عراق از سیاهی کسکر بین واسط و بطائح) و معنی آن این است که (کسکر) نویری گفت: سرچشمه در زیر آن رخ داد و از پس آن آب سرریز کرد و مجرای دجله را تغییر داد و در نتیجه دجله‌ی عوراء (کور) را ایجاد کرد. این کسکر بین واسط و بطائح واقع است. یعنی هورها یعنی شمال بصره‌ی معروف امروزی.

و در سخنش درباره کسکر، حموی در معجم البلدان ج ۴ ص ۴۶۱ می‌گوید: (آبادی آن امروزه واسط است، آبادی‌ای بین کوفه و بصره).

و در جلد ۳؛ ص۲۷۳: (سیاهی کوفه کسکر تا الزاب و جلوان تا قادسیه)

و از تمامی این متن‌ها این گونه استدلال می‌شود که دجله‌ی عوراء (کور) یا دجله‌ی بصره، هیچ ارتباطی با بصره‌ی معروف امروزی ندارد.

این محدوده را در نقشه‌ی زیر مشخص می‌کنیم.
 
محدوده‌ی دجله‌ی عوراء و یا دِجله‌ی بصره از روی نقشه- بخش سبز رنگ دِجله‌ی بصره است که حد فاصل سرمنشاء دجله از کسکر هست تا میسان- و فاصله‌ی بسیاری با بصره‌ی کنونی دارد.

لذا از این متون و نقشه‌های تاریخی مشخص و واضح است که دِجله‌ی بصره نام مکان است و هیچ ارتباطی هم با شهر بصره‌ی کنونی ندارد، که سید احمد الحسن از آنجا آمده است.

اما بر حسب انصاف، روایتی را می‌آوریم که در آن به خروج دجالی از میسان اشاره شده است که میسان نقطه‌ی جنوبی دِجله‌ی بصره هست.

در روایتی که از سید بن طاووس در ملاحم و فتن ص ۲۶۶ از امام جعفر صادق علیه‌السلام وارد شده است که فرمود: براي ما در شهر بصره مصيبت بزرگي خواهد بود، و اين را اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه‌السلام فرمود: و داستان خروج «علي بن محمد» صاحب زنج، و ديگران را يادآور شد و سپس فرمود:


پایتخت حکومت به زوراء (بغداد) برمی گردد و امور با شوری و انتخابات برگزار می‌شود، هرکس که بر چیزی مسلط شود، آن را انجام می‌دهد، پس دراین زمان خروج سفیانی است که در زمین نه ماه در زمین مسلط می‌شود و مردم را با بدترین عذابها می‌کشد، پس وای بر مصر و وای بر واسط، گویا به واسط و خبر رسانی که در آن خبر می‌رساند، می نگرم و ودراین زمان خروج سفیانی است و غذا کم می‌شود و مردم قحطی زده می‌شوند و باران کم می‌شود پس زمینی نمی روید و آسمانی باران نمی بارد، سپس مهدی هدایتگر و مهتدی، که پرچم را از عیسی پسر مریم تحویل می‌گیرد، خروج می‌کند، سپس دجال خروج می‌کند، بعد از آن دجال از میسان که در نواحی بصره است، خروج می‌کند.
- حالت اول: اگر این حوادث را به سال‌های اخیر و سقوط رژیم صدام برگردانیم، پس منظور از بصره، بصره‌ی کنونی است و منظور از میسان هم که مشخص هست و باید منتظر خروج فردی کذاب از این ناحیه بود؛ که طبق روایات موظف به شناخت باطل نیستیم برای اتصال به حق. و البته شاید حیدر مشتّت که از خروج‌کنندگان بر سید احمد الحسن بود و به دروغ ادعای یمانی بودن کرد، مصداق این دجال باشد که متولد همین منطقه است.
-  حالت دوم: اگر مصداق این را به سال‌های اخیر بازنگردانیم، صاحب زنج، را می‌‎توان مصداق دجالی دانست که از این منطقه برخاست و بر این منطقه‌ی گسترده بین بصره و واسط تسلط پیدا کرد؛ و ادعا کرد که علوی (از نسل امام علی عليه‌السلام و از سادات) است.
و شاید این صحیح‌تر باشد که گفته شود منظور همان شخصی است که ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة ذکر کرده؛ آن‌طور که در صفحه ۲۴ در کتاب (العرف الوردی) برای سیوطی بتحقیق، ابویعلی البیضاوی، چاپ دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول سال ۲۰۰۶ آمده است: (در جمادی الاولی از سال ۴۸۲ ه‍.ق (مردی به اسم بلیا با مردم بصره معاشرت کرد که متخصص در علم نجوم بود. بسیاری از اهل شهر را فریب داد و ادعا کرد که مهدی است و امور بسیاری از بصره را به آتش‌ کشید. از جمله کتابخانه‌ای که برای مسلمانان بود که در تمامی اسلام همانندی برای آن یافت نمی‌شد و دولاب‌ها (چرخ آب‌ها) و کارگاه‌های بسیاری را خراب کرد و اموری دیگر. و گفت: سال ۴۸۴ ه‍.ق در محرم آن سال ؛ این ستاره‌شناس که بصره را سوزانده بود به اهل واسط نامه‌ای نوشت و آن‌ها را به اطاعت خود دعوت کرد و در نامه‌ی خود نوشت: من مهدی صاحب الزمان هستم که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و خلق را به حق هدایت می‌کند. پس اگر مرا اطاعت کنید از عذاب امان می‌یابید واگر رویگردانی کنید، زمین به شما شکافته می‌شود (خسف) پس به خدا و امام مهدی ع ایمان آورید. و در ماه ذی‌الحجه، آن ستاره شناس خبیث که بصره را به آتش کشیده بود و ادعا کرد مهدی است را سوار بر شتر به بغداد بردند در حالی که به مردم توهین می‌کرد و مردم او را لعنت می‌کردند ... ).
و این‌ها نشانگر خروج مدعی دروغینی از منطقه‌ی دِجله‌ی بصره است که در نقشه محدوده‌ی آن مشخص شده است.
و باید از شیخ کورانی پرسید، تولد سید احمد الحسن در بصره‌ی عراق چه ارتباطی به دجالی از دِجله‌ی بصره دارد؟
و نیز این نتیجه‌گیری مهم که ترکیب دجله‌ی بصره به معنی، اسم فردی دجال که از بصره می‌آید، مبنای روایی نداشته و حاصل ذهن شخص کورانی است که آن را که نام مکان است به اشتباه اسم جمع گرفته و برای اشاره به شخص به کار گرفته است.
قضاوت با خوانندگان محترم...
اما یک حالتی را تصور کنیم، که اصلا روایت داشتیم که از همین شهر بصره‌ی کنونی دجالی برخواهد خاست؛ آیا دلیلی وجود دارد بر این که آن فرد سید احمد الحسن هست؟
پاسخ منفی است و به تفصیل در پست بعدی بررسی خواهد شد، ان شاء الله.
و السلام

 

۱۳۹۶ آبان ۱۴, یکشنبه

نقدی بر کتاب دجال بصره – 2


بسم الله الرحمن الرحیم

نقدی بر کتاب دجال بصره - مقدمه‌ی دوم
چه کسی کتاب دجال بصره را نوشته است: کورانی یا محمدعلی نصر الدین؟!

در مقدمه‌ی کتاب دجال بصره در صفحه‌ی 6، (که نام نویسنده‌ی آن شیخ علی کورانی درج شده) آمده است که: من هفت سال پیش کتاب فعالیت‌های عراق را نوشتم ... و این کتاب در واقع تکمیل آن کتاب است.





کتاب دجال بصره، ص 6

شیخ کورانی به کتاب «فعالیات صهیونیه وهابیه فی العراق» اشاره می‌کند.  اما اگر این کتاب را جستجو کنیم، در برخی از منابع نویسنده را شیخ کورانی و در برخی منابع دیگر نویسنده‌ی آن را محمدعلی نصرالدین معرفی کرده است:

نویسنده معرفی شده: محمدعلی نصرالدین
 
نویسنده معرفی شده برای همان کتاب: شیخ علی کورانی


پس مشخص هست که یا هر دو به طور مشترک به نگارش کتاب پرداختند و یا نویسنده‌ی اصلی کتاب محمدعلی نصرالدین هست، زیرا در کتابی که کورانی به عنوان نویسنده معرفی شده است، مقدمه به قلم محمدعلی نصرالدین نگاشته شده است.

حال بین محتوای این دو کتاب (یعنی فعالیات صهیونیه فی العراق و دجال بصره) مقایسه‌ای انجام می‌دهیم، که اصلاً چقدر تغییر کرده است:

فصول کتاب فعالیات ... محمد علی نصر الدین

این کتاب دارای شش فصل هست، با این عناوین:

1- الفصل الأول: التمويل الوهابي الصهيوني المشترك
 سرمایه گذاری مشترك وهابی - صهیونی را در مورد حركت احمد اسماعیل بیان می كند.

2- الفصل الثاني : الشركة المساهمة لادعاء اليماني الموعود
در فصل بعد تاسیس شركت ادعای یمانی موعود بیان می شود كه به خاطر اختلاف شركاء، فسخ می شود.

3- الفصل الثالث: طلبه من السيد القائد  الخامنئي أن يسلمه إيران !
فصل سوم
  به نوشتن نامه توسط احمد اسماعیل به رهبر ایران حضرت آیه الله خامنه ای و تعدادی دیگر از علماء مبنی بر اینكه به او ایمان اورده و ایران را تسلیم وی كنند اختصاص یافته است.

4- الفصل الرابع: حقده على العراقيين
فصل چهارم در باره نفرت احمد اسماعیل از عراقی ها و عصبانیت از عراقی ها به خاطر برگزاری انتخابات می باشد.

5- الفصل الخامس: الأدلة  التي زوَّرها ولفَّقها ابن كاطع !
در فصل پنجم ادله ای كه احمد اسماعیل كاطع ساخته و پرداخته و در روایات دست برده بیان می شود.

6- الفصل السادس: بطلان استدلاله بالمنامات والإستخارة !
فصل آخر نیز به بیان بطلان
  استدلال وی در مورد خواب و استخاره می پردازد.

عناوین فصول کتاب دجال بصره:

فصل اول: جنبش دجال‌ها در عراق (همان فصل اول از کتاب قبلی است)

فصل دوم: جنبش احمد اسماعیل، دجال بصره (همان فصل اول کتب قبلی است)

فصل سوم: احمد اسماعیل، حیدر مشتت را هم می‌خرد (منظورش از شرکت و شرکاء همان فصل دوم از کتاب قبلی است)

فصل چهارم: تلاش این دو دجال برای همراه کردن من با خودشان

فصل پنجم: قیام احمد دجال در بصره

فصل ششم: چگونه سخنان باطل دجال‌ها را رد کنیم (نقد روایات که همان فصل پنجم کتاب است)

فصل هفتم: کینه‌ی سیاه نسبت به مرجعیت و اهل عراق (بیان نامه‌ها و بحث انتخابات عراق همون فصل چهارم از کتاب قبل هست)

فصل هشتم: بقیه‌ی دلایل واهی احمد دجال (خواب و استخاره، بخشی از فصل ششم از کتاب قبل)

نتیجه‌ای که از این مقایسه حاصل می‌شود این است که:

این دو کتاب به لحاظ محتوایی بسیار به هم شبیه هستند به جز بخشی که کورانی در مورد خودش و یک بخش کوتاه در مورد سید احمد الحسن هست که نسبت به نسخه‌ی قبلی اضافه شده است.

و هدف از چاپ کتاب دوم و به نام کورانی را بر عهده‌ی محققان و خوانندگان منصف می‌گذاریم؛ اما سوالی مطرح است: کورانی که در نگارش یک کتاب، امانت علمی به خرج نداده، آیا در ارائه‌ی محتوای کتاب، امانتدار بوده است؟

برای پاسخ به این سوال محتوای کتاب را در شماره‌های بعد، مورد بررسی قرار خواهیم داد.

والسلام

 

 

یگانگی شخصیت مهدی اول، قائم و سید یمانی - 1

بسم الله الرحمن الرحیم مهدی اول با امام مهدی فرق دارد.     آیا مهدی در روایات همواره دلالت به امام زمان داره؟ یعنی هر وقت نام م...